آهای ای دو چشمان خیس من شما به او بگویید دوستش دارم
که صدای لطیف "نی" رو در خودش غرق میکنه
بعضیها میگن عشق یه "تیغه"،
که باعث میشه از وجودت خون جاری بشه
بعضیها میگن عشق یه احساس اشتیاق و گرسنگیه
یک احساس نیاز بیانتها و پر از رنج
من میگم عشق مثل یه گل میمونه
و تو تنها، بذر این گل هستی
عشق قلبی هست که از شکسته شدن میترسه،
هیچوقت رقصیدن رو یاد نمیگیره
اون یه رویایی هست که از بیدار شدن میترسه،
هیچ وقت ریسک نمیکنه
عشق تنها چیزیه که قابل لمس کردن نیست
چیزی هست که به نظر نمیرسه به این راحتیها تسلیم بشه
روحی که از مردن میترسه،
هیچ وقت زندگی کردن رو یاد نمیگیره
شب خیلی غریب و بیکس بوده
جاده خیلی دراز بوده
و تو خیال میکنی که
عشق تنها ماله خوششانسها و نیرومندهاست
زمستون رو به یاد بیار
که دور از برف شدید، بذر خوابیده بود
و با عشق آفتاب در بهار، یک رز شد
? نویسنده: شنبلیله